نازنین زهرا جوووونمنازنین زهرا جوووونم، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
عاشقانه های منوهمسریعاشقانه های منوهمسری، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
مامان مینامامان مینا، تا این لحظه: 31 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 36 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگ جون ماوبلاگ جون ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نازنین زهرا هستی مامان و بابا

یک سالگیت مبارک عزیزمادر

سلام به این پست عکس و مطلب اضافه شد : امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی سالروز  زمینی شدنت مبارک . . . سلام دختر عزیز بکسال گذشت ازبا هم بودنمان از زمینی شدن تو ومادر شدن من.... واما چه زود...چه زود یکسال با هم بودن گذشت با کلی خاطره های شیرین رنگارنگ با خندهایت بی تابی هایت و بازیهایت ومن چه مسرورم که فرشته ای هم چون تو دارم وخدارا بابت همین شاکرم که فرشته ای از وجودم به من بخشید و من را " مادر "خطاب قرار دادمقدس ترین کلمه هستی. دختر قشنگم سیصد و شصت وشش روزگیت مبارک. &nb...
30 تير 1394

سالگرد ازدواج منو همسری جووووووووونم

                                       با تو بودن برايم بهترين لحظات زندگي است                                           ومن وجود پر مهر و سرشار از عشق تو                                            را در كاشانه قلبم به وضوح ميبينم                       &...
29 تير 1394

رفتن به کلیبر و جلفا در تعطیلات عید فطر

سلام سلام خوبید؟ماهم خوبیم. چی؟آهان فهمیدم گفتید رسیدن بخیر. خیلی ممنون راستش دو روز تعطیلی عید و رفتیم جلفا وجنگل های ارسباران کلیبر.جاتون خالی خیلی خوش گذشت دست همسری گلمم درد نکنه همه کاری میکرد تا بهم خوش بگذره.از سمت جلفا رفتیم واز سمت اهر برگشتیم.شبشم تو جنگل های ارسباران خوابیدیم.هواشو نگووووووووووووووووووعاااااااااااااااالی عاااااااااااااااااااااااالی آدم دلش نمیومد برگرده انقد عالی بود.نازنین گلی هم شب یکم اذیتمون کرد ولی در کل دختر خوبی بود به جز مواقعی که میخواستم عکس بگیرم انقد حرصم میداد  خلاصه بریم سراغ عکسای خوشگل:   قربونت نگات عزززززززززززیزم:            ...
29 تير 1394

عید سعید فطر مبارک

و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم .... اللهم عجل لولیک الفرج   ********************                                             ...
27 تير 1394

اولین قدمت مبارک

سلام سلام سلام من خیلی خوشحالم چون امروز دخترم بدون کمک تونست اولین قدم زندگیش و بردار اونم فقط یه قدم.منکه خیلی خوشحال شدم و آرزو میکنم که همیشه تو کارای خیر قدم برداره انشالله.راستش بعد هر کاری کردم ایستاد و ولی قدم برنداشت.راستش امروز دختر خیلی خوبی شده بود برا مامانی مامان قربونش بره الهییییییییییی.کلی باهم بازی کردیم وحموم رفتیم وآشپزی کردیم و کار خونه انجام دادیم والانم فسقل مامانی خوابه. ...
25 تير 1394

اومدم آی اومدم با کلی تاخیر اومدم..........

سلام به همه من اومدم با کلی تاخیر اومدم اما عذرشم دار چون با کلی مهمون اومدم. حالا بگم به شما از این چن روز:راستش الان دو هفتس که دارم خونمونو تمیز میکنم میگی چرا؟خوب عرض میکنم.چون هفته گذشته جمعه مهمون داشتیم اونم کی ؟ همکار بابا سعید که اولین بار بود تشریف میاوردن خونمون منم یکم رودربایستی داشتم واز یه طرفی هم که  تنهایی باید همه کارامو انجام میدادم اونم با شما دخمل وروجکم . خلاصه کلی کار کردیم قبل اومدن اونا کلی هم کار کردیم بعد رفتن اونا اونم تنهایی همه غذاها ودسرهاو خلاصه همه چی از شستن ظرفا رو همه رو تنهایی انجام دادم خدایی خیلی خسته شده بودم . اون مهمونی که تموم شد شب نوزدهم رمضان که میشه شب ق...
20 تير 1394

تسلیت ایام شهادت حضرت علی وشب قدر

دانی زچه رو دیده ما میگرید در ماتم شاه اولیا می گرید تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست عیسی به فلک از این عزا میگرید با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم ******************************     ****************************** شب عفو است و محتاج دعایم، زعمق دل دعایی کن برایم، اگر امشب به معشوقت رسیدی، خدا را در میان اشک هایت دیدی، کمی هم نزد او یادی زما کن، کمی هم جای ما او را صدا کن، بگو یارب فلانی روسیاهست، دو دستش خالی و غرق گناه است، بگو یارب...
14 تير 1394

اندر احوالات دخترم در آستانه یک سالگی

سلام عزیز دلم این روزا ماشالله خیلی شلوغ شدی.صبح که از خواب بیدار میشی یکم بازی میکنی وبعدشم که از من آویزون میشی اجازه نمیدی من جایی برم یا کاری بکنم .همش بغلم میشینی و من هیچ کاری نمیتونم بکنم .بعد یکی دوساعت میخوابونمت و یکم به کارام میرسم.بعد بیدار شدنتم آنا به کمکم میرسه وشمارو میبره بیرون. از بلبل زبونی شما دخترم بگم:به حاج بابا میگی "ادر".اون روز بیرون دیدی با دستت اشاره میکنی ادر ادر صدامیکنی.  بعد به بابایی میگی" ایعید"یادگرفتی میشینی یه جا بادستت اشاره میکنی بیا. وخودت و اینجوری لوس میکنی یادگرفتی از پله ها هم میری بالا عاشق تاب بازی هستی وقتی از جلوی در اتاقت که تابت به اون...
6 تير 1394